کاترین یهو برگشت و آیاتو رو دید:
آیاتو:تو باید همون دختره رقت انگیز باشی.نه؟
کاترین:چی؟
بعد آیاتو گوشیشو ازش گرفت«زورگو»
کاترین:هی!!!
آیاتو:تو خیلی خنگ تر از اون چیزی هستی که فکرشو میکردم!!
کاترین:ببین نمیدونم کی هستی اما باید با من دست رفتار کنی.فهمیدی؟حالا گوشی رو رد کن بیاد!!
آیاتو:اگه نخوام؟
کاترین:بد میبینی جوجه فُکُلی.
آیاتو یقه ی کاترینو محکم گرفت:
آیاتو:حرفتو پس بگیر!
کاترین:عمرا!!
آیاتو تا اومد گازش بگیره لایتو عینه جن اونجا ظاهر شد:
لایتو:اوه آیاتو اینجا چه خبره؟بازم یه طعمه ی دیگه؟
آیاتو:آره یه طعمه ی دیگه مثل همیشه مال منه.
لایتو:مال تو؟
کاترین:من مال هیچ کس نیستم.
آیاتو:تو خفه.
کاترین:منو ببخش!!
آیاتو:به خاطر چی؟
کاترین:به خاطر این!!!!!!
بعد دسته آیاتو رو گاز گرفت و رفت پشت لایتو:
آیاتو:آی ی ی ی ی ی
لایتو برگشت و دست راست کاترینو گرفت:
لایتو:شما باید کاترین باشین.
بعد دستشو بوسید«خود شیرین –___-».کاترین دستشو کشید:
کاترین:بله.اون وقت شما؟
لایتو:من لایتو ام
کاترین:آهان.من.....من فقط اومدم سوبارو رو ببینم.
لایتو:آه سوبارو زودتر از ما دست به کار شده و اون ماله خودش کرد.
آیاتو:تو روحش
کاترین:من فقط اومدم کلیدشو بهش بدم همین.
لایتو:خب باید صبر کنی.دنبالم بیا.
لایتو رفت سمت پذیرایی.کاترین اولش ایستاده بود تا چشمش خورد به آیاتو از اونجا رفت و رفت دنبال لایتو.وقتی نشست رو مبل کتشو در اورد:
کاترین:خب من باید چقدر صبرکنم.
لایتو:زیاد
کاترین:چقدر زیاد؟
لایتو میره کنار کاترین نشست و صورتشو نزدیک صورت کاترین کرد:
لایتو:خیلی زیاد
آیاتو:اهم اهم
لایتو صورتشو کشید عقب:
آیاتو:مطمئن باش انتقامم منتظرته.
کاترین:خب بهش بگو اون قدر منتظر باشه تا زیر پاش علف سبز شه.
لایتو:پس تو از اون دختر آروما نیستی.
کاترین:در برار پسرای پررو اصلا!!
آیاتو:منظورت منم دیگه آره؟
شو رو مبل دراز کشیده بود:
شو:خفه شید
کاترین:جان؟!؟!
شو:چرا همش شماها باید خواب نازنین منو بهم بزنین؟
آیاتو:چون دلمون میخواد.
کاترین:هوی منو با خودت جمع نزن.
آیاتو:منظورم لایتو بود.
کاترین:خیلی خوشحالم از این که با عوضی مثله تو جمع نخوردم
شو:چقدر حرف میزنین!!فکتون از آهنه؟
لایتو:شو بهتره یکم مودب تر باشی ما یه مهمون داریم.
شو:همون دختره؟
لایتو:بله.
کاناتو:سلام عروسک خیمه شب بازی.
کاترین:جیـــــــــــــــــــــــــــــغ
کاناتو:نگاه کن تدی؟یکی دیگه.
کاترین:خواهش میکنم بگید چند نفرید؟
ریجی:6 نفر
کاترین:شما؟
ریجی:ریجی هستم.شما؟
کاترین:کاترین.
ریجی:چرا بدون اجازه اومدی اینجا؟
کاترین:اولا من فکر میکردم سوبارو اینجا تنها زندگی میکنه دوما من فقط میخواستم کلیدشو بهش بدم.همین!
کاناتو:تدی خیلی خوشحال میشه کلتو بکنه.
کاترین:منم خیلی خوشحال میشم چشماشو با چنگال دربیارم.
لایتو:اوه چه خشن!!
کاترین:فقط به سوبارو بگید بیاد.
کاناتو صورتشو نزدیک گردن کاترین کرد و گردنشو لیس زد:
کاناتو:وای این از پنکیک هم شیرین تره«منظورش یوییه»
لایتو هم گونشو لیس زد:
لایتو: ممممم آره.یه سوال یه دختر خشنی مثله تو چه طور میتونه این قدر خوشمزه باشه.
کاترین گونه و گردنشو پاک کرد:
کاترین:بس کنین دیگه!!
بعد بلند شد تا بره دنبال سوبارو که یهو سوبارو بالای پله طاهر شد:
سوبارو:این صدای جغجغه مانند کیه؟
کاترین:آم من!
سوبارو:کاترین؟تو نباید میومدی اینجا.
کاترین:خب تو کلیدتو تو مدرسه جا گذاشتیومنم گفتم برات بیارم.
سوبارو:این همه راهو اومدی تا گردنبند منو بدی؟
کاترین:آره.دوست واسه همین روزاست.
سوبارو:تو دوست من نیستی.
کاترین:اما تو دوست منی!!
لایتو:سوبارو خوش به حالت همچین دوست خشنی داری.
کاناتو:چقدر هم شبیه همن.
کاترین:هه هه هه
سوبارو:اینجا رو چه جوری پیدا کردی؟
کاترین:آمممم....خب........برای این که اینجا رو پیدا کنم مجبور شدم گوشیتو هک کنم.......شرمنده.
سوبارو:تو گوشی منو هک کردی؟
کاترین:فقط من نه...بانی هم کمکم کرد.
سوبارو از پله ها پایین اومد.اومد سمت کاترین.دستشوبرد سمتش.کلید تندی ازش گرفت:
کاترین:هوففف به خیر گذشت.خب من دیگه باید برم
کاترین رفت سمت در اما برگشت:
کاترین:اوه آیاتو...گوشی رو رد کن بیاد
آیاتو بلند شد و گوشی رو گرفت تو دستش:
آیاتو:مظورت اینه؟
کاترین رفت سمتش:
کاترین:آره ردش کن بیاد
آیاتو:خب اگه می خوایش بیا بگیرش.
کاترین:قد تو خیلی از من بلندتره و مطمئنم از من قوی تری خب باشه گوشیم مال تو.
کاترین تظاهر کرد که داره میره سمت در اما تندی برگشت و یه زیر پایی انداخت و آیاتو افتاد و کاترین تند گوشی بر داشت:
لایتو:اوه
کاناتو:ها ها ها مثلا برادر بزرگتر منی؟ها ها
کاترین:به این میگن حقه بازی عزیزم.بوم
لایتو:آفرین.واقعا باحال بود.وای دلم درد هاهاها
آیاتو:کوفت!!!!
لایتو:یه چیزی یادتون رفت
بعد کت کاترین رو برد براش:
کاترین:ممنون.من امشب به سه چیز پی بردم 1-اینجا ترسناکه 2-سوبارو خیلی بی اعصابه 3-تو راحت گول میخوری«اشاره به آیاتو»شب خوش
بعد از اونجا رفت و درو محکم بست و پیاده رفت خونش:
لایتو:وای عجب جیگری بود.
آیاتو:آره اما عمرش کوتاهه خیلی کوتاه.
کاناتو:نه آیاتو حیفه.اول بذار از یکم بچشم اون وقت هر کاری خواستی بکنی بکن
شو:خیلی پر حرفه.
ریجی:به نظرم دختر ساده ای نیست.یعنی مثل یویی نیست.
آیاتو:اسم اونو اینجا نیار.
سوبارو:بر عکس.تو مدرسه مثل یوییه.یه دختر ساکت و آروم....و همچنین ساده لوح.روز اولی که دیدمش دعوتم کرد خونش.
لایتو:اوه کوفتت بشه.الان اجازه ورود به خونشو داری.
آیاتو:گندت بزنن.
شو:البته اگه منم زودتر از هر کسی میرفتم سراغش و مخشو میزدم الان اجازه ورود به خونشو داشتم.
سوبارو:من باید برم بخوابم.صبح زود باید برم مدرسه.
لایتو:تو صبح میری دبیرستان.وای چه قدر رقت آور
سوبارو:آره همین دبیرستان رقت آور اجازه ورود به خونشو بهم داد.شب بخیر
خب تمومید.نظرررررررررررررر بدید
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان !!!اینجا همه چی در همه!!! و آدرس atish-pare.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.